حمزه فلاح

حمزه فلاح


دکتر "حمزه فلاح" متخلص "مانی مغان"، شاعر و تران‌ سرای مازنی، زاده‌ی ۱۹ مرداد ماه ۱۳۶۱ خورشیدی، در دیار سرسبز مغانده از خطه‌ی چمستان است.
ایشان که دارای دکترای عمران_ژئوتکنیک، مدرس دانشگاه و عضو سازمان نظام مهندسی و یکی از اعضای همیشگی انجمن شعر و ادب امید چمستان است، در عنفوان جوانی، نخستین رگه‌های شعر و ادب، در سینه‌اش نقش بست.
از ایشان علاوه بر ده‌ها مقاله‌ی داخلی و خارجی، در حوزه‌ی علوم دانشگاهی و تالیف کتاب‌های مرجع علمی، آثاری چند چون: "سیکاس"، "ققنوس دل"، "روی سخنم با توست"، "قنج"، "آقای خاص"، "موسیقی باد"، و "مغانده" در حوزه‌ی شعر چاپ و منتشر شده است.


─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─


◇ نمونه‌ی شعر:
(۱)
[سلوک خسته]
از ناوک دو چشمت اشکم چو خون چکیده
در من مگر ز حسرت چیزی به دل رسیده؟
کشیدمش به آغوش این زانوان غم را
حاشا نفنّنی نیست این گریه‌ی عدیده
فریاد از آن دو چشمت با مژّه‌های برّان
دل را به شعله‌ی عشق در سیخ غم کشیده
پرنده بودی و من در جستجوی پرواز
بمیر در آرزویت ای قلب ورپریده
خواستم که تو بمانی گفتی که دون شأن است
بر چه اصول و کیشی؟ چه ایده و عقیده؟
پاییز زد به باغم آمد غمی سراغم
باید که نیک بیابی زین چهره‌ی تکیده
بار غمت چنان برف بر شاخسار عمرم
افتاده است و اینک چنین مرا خمیده
آشوب گشته مویت همچون دلم؛ چگونه
تا یک نسیم خوش عطر از لای آن وزیده؟
از بس غرور یاغی می‌گشت در مدارم
آهوی رام عشقم از چنگ من رمیده
بر که برم پناهی در این شب غم افزا؟
افتاده‌ام چنین زار در دامن سپیده
چیزی نماده از من تا طفل درد و اندوه
از شیره‌ی وجودم با اشتیاق مکیده
ای قصّه‌گوی شیرین تلخ است واژگانت
آن خسروی طمعکار تو را به چند خریده؟
رفته است به همره شب چشمان انتظارم
بگو که در نگاهم جز رنگ غم چه دیده؟
دیری‌ست در مَغانم شرب است ارمغانم
جز یک سلوک خسته نبوده هیچ پدیده

(۲)
[اندیشه‌ی هرز]
بالفرض که با کنایه‌ات خورده‌ای مغزم
انکار کنی به چشم و لب صحبت نغزم
شاید که با شعله‌ی خشمت دو شبی را
باز هم به جهنّم بکشی خانه‌ی سبزم
حربه‌ی جیغت نفسی بغض نزارم
در شخصیّتم حبس کند تا که بلرزم
یا آنکه شوی منتظر لحظه‌ی موعود
تا آنکه به ایمای تو از پای بلغزم
با زخم زبان هم بکشی یار گل اندام
روی سخن‌های دلم روزن و درزم
تا پاک کنی حافظه‌ی نیک نهادم
تبیین شود پیش تو محدوده و مرزم
تا آنکه ببینی تو به چشم، واکنشم را
یا آنکه هرس گردد اندیشه‌ی هرزم
سوگند به نزدیک‌ترین حالتت ای عشق
یک لحظه‌ای با نیک و بد خویش نیرزم.
دیدگاه ها (۰)

یلماز گونای

انتظار حسین

کتاب

جدول کلمات متقاطع

شعله بی امان

باز حرفای نزده رو قلبم سنگینی میکنه.....😔💔آدما رو خسته نکنید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط